نوروز جان ما را مینوازد و شادی و سرور ویژهای از نو شدن روز و ماه و سال به ما دست میدهد. اينك هزارهها وسدههاي بسيار است كه مردم ايران، با هر زبان و از هر قومی، نو شدن سال و نو شدن طبيعت را با آیینهای ويژهی ملي و قومي جشن ميگيرند و چهرهی اين سرزمين را دگرگون ميكنند. نوروز به گفتهی ابوريحان بيروني؛ روز «نوزايي آفرينش» و به نوشتهی شمسالدين محمد دمشقي؛ روز «آفرينش نور» و روزي است كه مردم را در اين «روزي نو از ماهي نو و سالي نو به آراسته و نوگردانيدن آنچه كه گذشت زمان كهنه كرده برميانگيزاند. نوروز و آيين هاى باشكوه آن، راهى چند هزار ساله و پر پيچ و خم را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسالترين آيين ملى در جهان است كه جاودانه مانده و خود به تنهایی يكى از شوند(:سبب)های ماندگاری فرهنگ ايرانيان شده است. آيينهاى برگزارى اين جشن بزرگ در زمان کنونی با ٣ هزار سال پيش دگرگونی چشمگيری نداشته، و همبستگی فرهنگى مردم ايران زمين را در پي داشته است. ایرانی در هر گوشه از جهان كه باشند آیین های نوروزی را يكسان برگزار مىكند و بزرگ و گرامی میدارد. از همين روست كه انديشمندان، «نوروز» را نماد جاودان پايداری شناسه(:هويت) و ناسيوناليسم ايرانى خواندهاند و تاریخنگاران همگی بر این باور استوارند. زندهياد مهرداد بهار، پژوهشگر نامدار، نوروز را يك جشن همگاني در فرهنگ ايران و ميانرودان و آيين نوروزي را از پیش از هزارهی سوم پيش از ميلاد دانسته و نوشته است: «اين آيين يا همراه با كوچ مردم ايران به ميانرودان، به آن سرزمين رفته يا همزمان در سراسر گستره وجود داشته است.» به نوروز که نزدیک میشویم، در درون ما چشمهای از پرسشهای گوناگون دربارهی نوروز میجوشد. اندیشهی ما میخواهد تاریخ نوروز را بشکافد و میخواهد سر از چیستی آن درآورد، و میخواهد بداند که چرا ما نوروز را گرامی میداریم؟ چه رویدادهایی در این روز بزرگ روی داده است و تاریخ برای این روز چه در چنته دارد؟ آیا به راستی دوست داریم تاریخ این جشن بزرگ و تاریخ در این روز بزرگ را بدانیم؟ بدانیم که اين تاريخ نيست که نوروز را گزارش میکند، بلکه نوروز است که تاريخ را در دامان خويش پرورده است. در این نوشته نگاهی داریم به دیرینگی این جشن، هر چند این تاریخچه تنها اشارهای است کوتاه به تاریخی بلند که باید دربارهی آن کتابها نوشت. ١: نوروز باستاني؛ از هزاران سال پيش تا كنون جشن ملي ايرانيان بوده است. ٢: دیرینگی پيدايش نوروز؛ از روزگار شاه جمشيد پيشدادي تا به امروز کشیده شده است. بيشتر گزارشهاي استورهاي ايران، روزگار پيشدادي را زمان پيدايي نوروز و آيينهای نوروزي، و جمشيد، چهارمين پادشاه پيشدادي را نخستین برپا کنندهی نوروز و آيينهای این جشن به شمار آوردهاند. روزگار جمشيدشاه پیشدادی، در «يشت»ها زمان طلايي به شمار آمده است. در آن روزگار؛ خوردنيها كاهش نمييافت و چهارپايان و مردمان نميمردند. به گفتهی فردوسی: به جمشید بر، گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز و فروردین / بر آسوده از رنج، تن، دل زكین بزرگان به شادی بیاراستند / می و جام و رامشگران خواستند چنین روز فرخ از آن روزگار / بمانده از آن خسروان یادگار ٣: این جشن؛ یکی از دو جشن آریاییها بوده است. چنانکه در وندیداد، فرگرد نخست، بند 2 و 3 آمده؛ آریاییها در روزگار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل گرما، دربردارندهی بهار و تابستان و فصل سرما، دربردارندهی پاییز و زمستان میشده است. نیاکان ما در آغاز هریک از این دو فصل، جشنی برپا میداشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار میرفته است: نخست نوروز، جشن هنگام آغاز فصل گرما، هنگامی که سبزه میروییده و خورشید زمین و مردمان را گرم میکرده است. دیگری مهرگان، در آغاز فصل سرما که روزگار خورشید گرمایش کمتر شده، سرما فرامیرسیده است. ٤: بر پایهی باورهای سنتی زرتشتیان، آفرینش جهان در ٦ گام بوده است. در پایان هر گام آفرینش، زرتشتیان جشنی بر پا میدارند به نام «گهنبار»؛ که شش چهره(:نوبت) دارد. نخستین آفرینش؛ «آسمان»، که به یاری آسمان، «شادی» نیز آفریده میشود. دومین؛ «آب»، سومین؛ «زمین»، چهارمین؛ «گیاه»، پنجمین؛ «گاو»(که نماد حیوانات سودمند است) و واپسین گهنبار، که سالگرد آفرینش انسان است، «همسپتميديم»؛ که همان «با هم بودن و با هم گرد آمدن» است و پنج روز پایان سال؛ پنج روز «پنجه» را در بر میگیرد. این آفرینش بهترین و زیباترین آفرینش اهورایی است. در این روز کیومرس آفریده میشود که نیای آدمیان امروزی است؛ و در پایان این آفرینش، نوروز فرا میرسد، که به گونهای جشن پایان آفرینش و روز به کمال رسیدن انسان است. به همین انگیزه، جشنی بزرگ بر پا میشود که همانا نوروز است. این نگاه به نوروز شوند(:سبب) آن شد که در داستانها و باورهای ایرانیان، به این روز، باروری و زایش همهي نیکوییها نسبت داده شود و گویند هر آنچه در خور جایگاه والای انسانی است، در این روز، به همراه انسان آفریده شده است. ٥: جای دادن نوروز در آغاز بهار، از روزگار ملكشاه سلجوقي- 465 تا 485 مهی(:قمري) – بوده است. در اين هنگام به فرمان ملكشاه، ستارهشناساني همچون «عمر خيام»، «حكيم لوكري»، «ميمون بن نجيب واسطي»، «ابوالمظفر اسفرازي» و چند تن ديگر به درستسازی گاهشماری دست يازيدند.
بقیه در ادامه نوشتار
امرداد.1393 ثبت دامنه
ادامه مطلب |